برای بیان عبارت و فعل « نقش کلیدی بازی کردن » یا « نقش اساسی بازی کردن » به انگلیسی:
Play key role (play a key role) (in something)
نقش اساسی بازی کردن، نقش کلیدی بازی کردن (در چیزی)
مثال:
Her father had never played a key role in her life.
پدرش هرگز نقش کلیدی یا اساسی در زندگی او بازی نکرده بود.
Tiny Digital Businesses Play Key Role in Local Economies.
کسب و کارهای کوچک دیجیتال نقشی کلیدی در اقتصادهای محلی بازی می کنند.