done به عنوان صفت به معنی تمام شده است که بیشتر در محاوره و مکالمه عامیانه مورد استفاده قرار می گیرد.
Be done with something/someone
کار کسی با کسی یا چیزی تمام شدن
معنی عبارت He’s almost done به فارسی:
He’s almost done.
کارش تقریباً تمومه (کار او تقریباً تمام است)
مثال:
The painting is almost done
نقاشی تقریبا تمام است.
I’m done with it.
کارم باهاش تمومه. (دیگه باهاش کاری ندارم)
I’m fed up with you lot! I’m done with you for ever! (thefreedictionary)
از دست تو خسته شدم! برای همیشه کارم با تو تمومه! (برای همیشه دیگه باهات کاری ندارم)