معنی عبارت I’m so lost در فارسی:
I’m lost / I’m so lost
سرگردان هستم، گیج و سرگردان هستم، توان تصمیم گیری ندارم، خیلی سرگردونم، راه و چاه رو گم کردم، سر در گم هستم
Be lost / feel lost
گم شدن، سرگردان بودن، سردرگم بودن / احساس سرگردانی کردن، احساس بیچارگی کردن
مثال:
It’s not unusual to feel rather lost when you first start college. (ldoceonline)
خیلی غیر عادی نیست که اولین بار با شروع دانشگاه، احساس سردرگمی کنی.