معادل و معنی doom به فارسی همراه تلفظ:
Doom /duːm/ (دوم)
1. محشر، رستاخیر (متون دینی مسیحیت) 2. فنا و ویرانی، شومی 3. محکوم کردن به (مشکلی، شکست یا …)
مثال:
we’re all doomed.
همگی به فنا رفتیم! همگی بیچاره شدیم (می شویم)
The effort is doomed to failure. (cambridge)
تلاش محکوم به شکست است.
He was doomed to be a one-term president like Jimmy Carter. (cambridge)
او محکوم شد به یک رئیس جمهور یک دوره ای شدن مانند جیمی کارتر.
A sense of doom hung over the entire country. (cambridge)
یک حس فنا (ویرانی و شومی) کل کشور را گرفت.