سلام خدمت شما
به معنی و معادل فعل ترکیبی یا مرکب break through و همچنین breakthrough توجه کنید:
breakthrough /ˈbreɪkθruː/ (برِیکثرو)
1. رخنه، پیشروی و نفوذ (نظامی) 2. پیشرفت، پیشروی، گشایش (علمی و …) 3. راهگشا (صفت)
break through
پیش رفتن از میان، جلو رفتن در میان چیزی، عبور کردن از
مثال:
A breakthrough in the negotiations
گشایش در مذاکرات