معادل و معنی خوب و دقیق برای شستشوی مغزی کردن یا دادن :
brainwash /breɪnwɒʃ/ (برِینواش): شتشوی مغزی کردن یا دادن
Brainwashing: شستشوی مغزی
Brainwashed: شستشوی مغزی شده (صفت)
مثال:
They brainwash people into giving up all their money.
آنها مردم را شستشوی مغزی می دهند تا بی خیال تمام پول خود شوند.
It is a worrying example of how easily brainwashed young people can be.
این یک مورد نگران کننده است از اینکه چقدر آسان افراد جوان شستشوی مغزی شده می توانند باشند.