معنی افعال get together و get-together به فارسی:
get together
دور هم جمع شدن، با هم بودن، گرد هم آمدن (غیر رسمی)، همدیگر را دیدن
get-together
دورهمی، مهمانی خودمانی، گردهمایی خودمانی
مثال:
Shall we get together on Friday and go for a drink or something? (cambridge)
میشه جمعه با هم باشیم و بیریم بیرون یه چیزی بنوشیم؟
A family get-together
یک دورهمی خانوادگی